زن در قاموس خویش همواره موضوع مورد بحث و تدقیق ادیان و نحلههای گوناگون فكری بوده است و در این میان دین حنیف اسلام نیز با تمام مذاهب و مسلك خویش نگاه زویهای نسبت به ساحت این آفریده و خلیفه الهی بر روی زمین داشته است. بی شبهه مسئله رفتار شناسی به طور عام و ارتباط شناسی زنان به صورت اخص موضوعی پیچیده و در عین حال محل تلاقی و تضاد دیدگاههای مختلف به ویژه در رابطه با نگاههای بشری بوده است. به ویزه آنكه این گزاره با بررسی مفهوم نقش زنان بر توسعه جوامع همراه باشد. بررسی دیدگاه اسلامی خاصه مذهب تشیع به معیارهای ارتباطات انسانی زنان جامعه اسلامی با تاكید بر نگاه اعتدالی، موضوع اصلی این مقال را تشكیل میدهد. در این روش پژوهش از روش تطبیقی و كتابخانهای به منظور احصاء دیدگاهاهای مختلف در زمینه دست یافتن به معیارهای رفتاری زن برای توسعه جامعه در بستر ارتباطات انسانی میپردازیم
مقدمه و بیان مسئله
مقاله پیش رو با استفاده از "رویكرد اخلاق ارتباطات"به رشته تحریر درآمده است. "رویكرد اخلاقی" را میتوان جزء نظریههای ارزشی هنجاری ارتباطات اجتماعی قرار دارد كه طی سالهای اخیر توسط اندیشمان این عرصه در مورد رسانهای همگانی ارائه شده است. (مثلا ر.ك مك كوایل، Mass4-6cmmunication theory) كاربرد این رویكرد علاوه بر ارتباطات جمعی در ارتباط میان فردی و انسانی نیز مورد توجه قرار گرفته است و مقلات بسیاری در این باب نگاشته شده است. اخلاق در كنار احكام و عقاید به عنوان اجزاء دین، همواره به مباحث علمی جدید ورود داشته و تاثیرات غیر قابل انكاری نیز در رویكردهای علوم غیر دینی گذارده است علوم ارتباطات در بعد انسانی و میان فردی نیز ازاین مسئله مستثنی نشده است. از این رو بررسی نگاه اعتدالی اسلام به چگونگی برقراری ارتباط میان زنان به عنوان یكی از دو بخش اصلی جامعه را شاید بتوان به عنوان یك نوع رویكرد هنجاری در مباحث مربوط به ارتباطات میان فردی تلقی كرد. برای درك مفهوم "ارتباطات انسانی" به عنوان یكی از مفاهیم كلیدی مقاله پیش روی بهتر است ابتدا نگاهی به پهنه این مفهوم در رویكردی نظری داشته باشیم و منظور خود را به كار بردن اصطلاح ارتباطات انسانی" مقاله روشن كنیم:
ارتباطات انسانی یكی از شاخههای پردامنه در مباحث ارتباطات است. زمانی دنیس مك كوایل، پژوهشگر هلندی علوم ارتباطات، وضعیت پژوهش در علوم ارتباطات را به شش قسمت تقسیم كرده ودر هركدام از بخشهای مزبور را در سطحی مشخص توضیح داد. غیر از سطح نخست كه با عنوان "ارتباطات در سطح جامعه (رسانههای همگانی) معرفی شده است، در بقیه سطوح شامل: "ارتباط در سطح نهاد سازمان"، "ارتباط در سطح میان گروهی"، ارتباط در سطح درون گروهی"، "ارتباط در سطح درون گروهی"، "ارتباط میان فردی" و حتی "ارتباط درون فردی" رابطهای مستقیم با بحث "ارتباطات انسانی" مییابیم.
ارتباطات انسانی در تقسیم بندی فوق كاملا نمایان است و گستردگی مفهوم ارتباطات در بعد انسانی را نشان میدهد. حتی برخی از دانشمندان ارتباطات نظیر ارتباطات "اورت راجرز" پارا از این محدوده و تقسیم بندی فراتر نهاد و مفهوم "ارتباطات" را معادل و هم طراز "ارتباطات انسانی" لحاظ كردهاند. بدین قرار و در یك تقسیم بندی كلی، اندیشمندان ، خود مبحث ارتباطات انسانی را به بخش عمده ارتباطات كلامی و غیر كلامی تقسیم میكنند. از این منظر واقعی ترین نمونه و مثال از ارتباطات كلامی زبان نوشتاری و گفتاری است و بهترین مثال برای ارتباط غیركلامی، بیان چهره و اشارات بدنی است. ضمن آنكه تن صدا، سكوتهای بین كلمات و یا تكیه بر كلمهای كه عملا مربوط به هردو است نیز نمونه ایی از ارتباط غیر كلامی است."(محسنیان راد، 248:1380). خلاصه آنكه سخن از باب ارتباطات حیوانی "تعریف كردهاند (شكرخواه،100:1381) و غرض خود را هر نوع ارتباط میان انسانها در هر سطحی عنوان كردهاند و برخی دیگر مانند نوسیندگان كتاب "الفبا ارتباط"، حتی با بررسی مفهوم "ارتباطات" از تداوم ارتباطات انسانی در خواب سخن به میان میآورند و چنین مینویسند: "همه متفكران و نظریه پردازان ارتباط را یكی از كنشهای بنادین آدمی میدانند: كنشی كه بیوقفه ادامه دارد زیرا حتی در خواب هم ذهن ما خاطرات را به قالب تصاویر رویا در میآورد و به آنها آرایش تازهای میدهد".(گیل وآدامز،20:1384). جان كلام آنكه هر آنچه منبعث از دو واژه "انسان" به عنوان عامل ارتباط و "ارتباطات" در چارچوب و مرزی كه بیان شد، باشد، مشمول بحث "ارتباطات انسانی" است و میتواند دستمایه محتوایی مقاله پیش روی باشد. اما از سبیل تعمق بخشی به نوشته پیش روی و با نیت دستیابی به نتایجی درخود و دقیقتر، منظور دقیقمان را از مفهوم ارتباطات انسانی بیان میكنیم و با محدود كردن آن در قالب اصطلاح معیار شده "ارتباطات میان فردی" و به واسطه محرومیت مباحث اسلامی و اجتماعی بودن بسیاری از دیدگاههای دین اسلام، تا حد ارتباطات گروهی ادامه بحث را پی می گیریم. چرا كه ارتباط انسانی ممكن است شامل تمام انواع ارتباطاتی شود كه انسان در آن دخیل است. این گسترده معنی میتوان حتی ارتباطات وسایل ارتباطات جمعی را نیز در بربگیرد. حال آنكه در اینجا منظور ارتباطاتی است كه در میان افراد به صورت چهره به چهره بر قرار میشود.
از ارتباطات میان فردی تاكنون تعاریف معتددی به میان آمده و اندیشمندان بسیاری در این زمینه دادسخن سر دادهاند در این میان شاید نویسندگان كتاب درك ارتباطات میان فردی "در سال 2010 موجز و قابل درك تر باشد آنها در تعریف این مفهوم مینویسند:"ما ارتباطات میان فردی را به مثابه فرایند انتقال پیام بین مردم میدانیم كه در آن ایجاد، حفظ و تسهیم معنی از اهمیت ویژهای برخوردار است."آنها در ادامه بر سه مولفه "فرایند"، "تبادل پیام"، " و تسهیم معنی" به عنوان سه عنصر مهم پروسه ارتباطات میان فردی تاكید میكنند. این تعریف ناظر بر اهمیت معنی در انتقال پیام است و نه ابراز ارتباطی. اكنون بحث انتقال پیام صرفا درحالتی چهره به چهره انجام نمیگیرد وبه قول نویسندگان كتاب "الفبای ارتباطات"، "مطالعه ارتباطات میان فردی در قالب مفهوم "ارتباطات شبكهای" رشد پیدا كرده و بررسی میشود.
در اینجا با ارئه دو سؤال و ارائه پاسخ موقت یا فرضیه، بحث را پی میگیریم:
سؤال اول: آیا اصولا در اسلام نگاه اعتدالی به ارتباطات انسانی زنان جامعه جایگاهی دارند؟
سؤال دوم: آیا میتوان با ارئه الگویی یكسان و مناسب برای تمام زنان مسلمانان مسیر توسعه جوامع را از طریق ارتباطات انسانی طی كرد؟
ادامه دارد
نظرات